هرچند سیاهچاله مرکز کهکشان راه شیری غولی عظیمست، اما نسبتا آرام است. این سیاهچاله به نام “قوسِ آستاره” (Sagittarius A*) حدود 4.6 میلیون برابر خورشید جرم دارد. او معمولا آرام است. اما ستارهشناسها در رصدخانه کک اخیراً افزایش 75 برابری درخشندگی آن را در طی چند ساعت ثبت کردهاند.
این فوران در طیف مرئی قابل مشاهده نیست و در مادون قرمز نزدیک دیده میشود. ستارهشناسها حدود 20 سال است که این سیاهچاله را زیر نظر دارند با اینحال تاکنون چنین افزایشی را مشاهده نکردهاند و چنین افزایشی حدود دوبرابر حداکثر افزایشهای قبلی است.
این فوران در 23 اردیبهشت رصد شده. ابتدا ستارهشناسها تصور کردند که ستاره SO-2 را مشاهده میکنند که عضو دستهای از ستارگان است که به دور این سیاهچاله عظیم در دوران هستند. اما در تصاویر بعدی مشخص شد که منشا این نور متغیر بوده و باید خود سیاهچاله باشد.
ستارهشناسها هنوز از دلیل این فوران اطلاع ندارند. اما در کل، قبلاً هم فورانهایی در این سیاهچاله دیده شده بود ولی نه با این شدت، پس نفسِ خودِ فوران غافلگیرکننده نبود.
احتمالا چیزی در اطراف قوسِ آس، آرامش او را برهم ریخته که میتوان دراین باره حدسهایی زد. اولین احتمال این است که اصلا برهم ریختگیی در کار نیست و درک ما از مدل تحول این سیاهچاله باید تغییر کند تا این تغییرات به عنوان تحولی معمول برای او توجیه شود.
احتمال دوم که داستان را جذاب میکند این است که چیزی در اطرافش تغییر کرده. ستاره SO-2 که قبلا هم از آن یاد کردیم نامزد اصلی این داستان است. این ستاره در مداری بیضی شکل با دوره زمانی 16 سال به دور قوس آس میگردد. در اواخر بهار 1397 این ستاره به نزدیکترین فاصله از سیاهچاله یعنی 17 ساعت نوری رسیده بود.
ممکن است که نزدیکی ستاره SO-2 موجب شده که جریان ورود ماده به قوس آس اختلال ایجاد شود. این اتفاق ممکن است موجب رویت این فوران در اردیبهشت، حدود یک سال پس از گذشتن ستاره از نزدیکی سیاهچاله شود.
اما ستارهشناسها خیلی مطمئن نیستند چون ستاره SO-2 خیلی بزرگ نیست و بعید است چنین اختلالی بتواند ایجاد کند. و این ستاره خود بزرگترین ستاره از میان آن دسته از ستارگانی است که به قوس آس نزدیک میشوند، پس اینکه بقیه ستارهها هم چنین اختلالی ایجاد کرده باشند بعید است.
احتمال بعدی ابرهای گاز هستند. سال 1381 ستارهشناسها ابری از گاز هیدروژن را مشاهده کردند که به قوس آس نزدیک میشود. در آن سال ستارهشناسها این ابر را G2 نامیدند و دمای آن را 10000 درجه کلوین اندازه گرفتند. مسیر حرکتی که برای آن محاسبه کردند هم نشان میداد که در سال 1392 این ابر آنقدر به سیاهچاله نزدیک شده که نیروهای کشندی ابر را تکهتکه کرده اند.س
ستارهشناسها منتظر بودند که تکههای ابر وارد قرص برافزایشی قوس آس شوند و موجب فورانهای درخشان شوند اما این اتفاق نیافتاد. اما هنوز ممکن است که عبور ابر از نزدیکی سیاهچاله موجب مجموعهای از رخدادهای زنجیرهای شده که در اردیبهشت 1398 موجب این فورانها شده.
تحلیلهای نهایی (البته اگر چنین چیزی در علم وجود داشته باشد) میگوید که این فوران ممکن است فقط ناشی از جریانِ معمولِ ماده به قوس آس باش که گاهی هم حاوی تکههایی درشت است. در این صورت باید به همان حدس اول یعنی بهروز کردن مدل آماری سیاهچاله بازگردیم.
تنها راه شناخت بیشتر این است که دادههای بیشتری بدست آوریم که اکنون رصدخانههای زیادی در طولموجهای مختلف مشغول بررسی این سیاهچاله هستند.